شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز - کتاب «پای کوب» روایت زندگی نخستین شهید روحانی فاطمیون، شیخ محمد رضایی، است که به قلم یاسر محمدی نژاد از سوی انتشارات ستارهها روانه بازار کتاب شده است. کتابی حاصل ساعتها مصاحبه محمدی نژاد با دوستان هم رزم شهید رضایی و تماشای فیلمها و دست نوشتههای او. این نویسنده در مقدمه خود در «پای کوب» تأکید میکند توقع ندارد مخاطب با خواندن این چند صفحه کتاب، شیخ رضایی را بشناسد، چون خود او هم که ساعتهای زیادی مصاحبه کرده و فیلمها و دست نوشتههای شهید رضایی را خوانده هنوز نمیتواند به جرئت بگوید که این شهید را شناخته است.
به گفته محمدی نژاد، بعضی آدمها را نمیشود با خواندن چند صفحه کتاب و یا با دیدن چند مستند شناخت. برای فهمیدن و شناخت بعضیها باید با آنها زندگی کرد و قدم به قدم همراه شد، ولی صد افسوس که گاهی فرصتها از دست میرود. این نویسنده درباره اثرش که آبان امسال و هم زمان با هفته کتاب در مشهد رونمایی شد توضیحات بیشتری ارائه میکند که در ادامه میخوانید.
محمدی نژاد، در پاسخ به این سؤال که چرا به سراغ شهید رضایی رفته است میگوید: این شهید زمان حضور در سوریه به عنوان اولین روحانی وارد لشکر شد. او وظیفهای مبنی بر حضور در خط مقدم نداشت، ولی بدون هیچ ترسی در خط یک نبرد حرف هایش را به عمل تبدیل کرد. همین موضوع نیز مرا ترغیب کرد تا درباره شهید رضایی بنویسم.
او درباره مراحل پژوهش و نگارش «پای کوب» توضیح میدهد: این کتاب مصاحبه محور و برگرفته از خاطرات دوستان و هم رزمان شهید است، جمع کردن این دوستان بسیار مشکل بود، چون یا مشهد نبودند یا امکان هماهنگی برای مصاحبه وجود نداشت. از همین رو تنها گرفتن مصاحبهها بیش از یک سال طول کشید.
این نویسنده یادآور میشود: ما بعضی اوقات ناچار بودیم منتظر بمانیم تا یکی از مدافعان حرم از سوریه برگردد که بتوانیم درباره شیخ رضایی با او گفتگو کنیم. البته خانواده این شهید بزرگوار همکاری خوبی با ما داشتند و در انجام هماهنگی با هم رزمان شهید بسیار کمک کردند.
محمدی نژاد، درباره دلیل انتخاب اسم «پای کوب» برای کتابش نیز بیان میکند: درباره اسم کتاب با افراد بسیاری هم فکری کردم تا در نهایت با توجه به روحیات شهید نام «پای کوب» را انتخاب کردیم. چون شهید رضایی جزو شهدای مهاجر است و در زبان افغانستان پای کوب به معنای پیشرو است یعنی کسی که در برف جلو میرود، برفها را میکوبد، مسیر درست را مشخص میکند و بقیه جا پای او میگذارند. به نظر من «پای کوب» به درستی شخصیت این شهید عزیز را توصیف میکند.
او با اشاره به انجام مصاحبه مستقیم با حدود ۲۷ نفر و ضبط نزدیک به ۵۰ ساعت گفتگو میگوید: صحبتهای هر کسی که مصاحبه کرده در کتاب خاطرات ثبت شده است. ولی چندین مورد پیش آمد که مصاحبه شوندگان گفتند قسمتهایی از گفت وگویشان حذف شود.
محمدی نژاد، درباره اینکه چرا به سراغ خانواده شهید رضایی در کتاب نرفته و تنها به روایتهای هم رزمان و دوستان اکتفا کرده نیز توضیح میدهد: درباره این شهید کتاب دیگری چاپ شده که به خاطرات شخصی و خانوادگی شهید و جزئیات زندگی او پرداخته است. کتابی با عنوان «یک جرعه دیدار» که در سال ۹۷ از سوی نشر خط مقدم و کتاب «شیخ شهید» که در سال ۹۵ از سوی انتشارات بوی شهر بهشت منتشر شد.
نویسنده کتاب «پای کوب» بیان میکند: ما به بخش دیگری از زندگی شهید رضایی و ورود او به سوریه و خاطرات آن دوران در گفتگو با هم رزمانش پرداخته ایم.
محمدی نژاد، درباره اینکه کدام روایت درباره شهید رضایی برای خودش جذابتر بوده میگوید: من به عنوان نویسنده کتاب نمیتوانم خاطرات روایت شده را از هم جدا کنم، برای من همه خاطرات خاص و ویژه بودند و به یاد دارم همه افرادی که با آنها مصاحبه کردم در زمان بیان خاطرات گریه میکردند. این نویسنده تأکید میکند: من با تک تک این خاطرات زندگی کردم و امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم.
محمدی نژاد، بر این باور است که روایتهای کتاب «پای کوب» ظرفیت تبدیل شدن به رمان را دارند. او در این باره تصریح میکند: وجود خاطرات ویژه و ناب و لحظات نفس گیر در کتاب باعث شده نه تنها سراسر کتاب بلکه تک تک خاطرات به صورت جداگانه قابلیت تبدیل شدن به رمان را داشته باشند.
او یادآور میشود: یکی از ویژگیهای تاریخ شفاهی این است که براساس مستندات نگاشته میشود. این مستندات هم میتواند در دسترس نویسندگان قرار گیرند تا از میان آنها ماجراهایی به داستان و رمان تبدیل شود.
محمدی نژاد درباره میزان استقبال مخاطبان از «پای کوب» میگوید: انتشار کتاب با شیوع کرونا هم زمان شد از این رو متأسفانه امکان برگزاری مراسمی برای معرفی کتاب فراهم نشد. این درحالی است که برای رسیدن کتاب به دست مردم و آشنا شدن علاقهمندان با آن باید ناشر و رسانهها اقدام کنند. به ویژه برای کتابهایی که در زمان شیوع کرونا به چاپ رسیده اند.
او با تأکید بر تأثیرگذاری زیاد کتاب در معرفی شهدا به مردم بیان میکند: شهدا و کسانی که از جان و رفاه و آسایش خودشان و خانواده هایشان برای آسایش این ملت و مرزوبوم گذشتند باید به مردم معرفی شوند و کتاب یکی از مهمترین ابزارها برای تحقق این هدف است.
این نویسنده یادآور میشود: کتاب تاریخ مصرف ندارد و ما میبینیم کتابی که ۱۰۰ سال پیش نوشته شده به راحتی در دسترس مخاطب قرار میگیرد؛ بنابراین در معرفی زندگی شهدا و خاطراتشان میتواند تأثیر و ماندگاری بیشتری نسبت به دیگر رسانهها داشته باشد؛ و به نظر او باید به نویسندگانی که در زمینه دفاع مقدس و شهدا فعالیت میکنند، بهای بیشتری داده شود، تا بتوانند در قالبهای مختلف ادبی مخصوصا داستان نویسی با خیالی آسوده کار کنند و قهرمانان ملی را هرچه بیشتر به جامعه معرفی کنند.
محمدی نژاد، با اشاره به اینکه قصد دارد کتاب دیگری نیز درباره شهدا بنویسد میگوید: کسی که در این راه قدم برمی دارد به یک کتاب تکیه نمیکند. من نیز همین رویه را ادامه میدهم و امیدوارم به برکت خون این شهید بزرگوار بتوانم در این مسیر موفق باشم.
او که خود نیز فرزند شهید محمدعلی محمدی نژاد است در پاسخ به اینکه آیا قصد دارد کتابی درباره پدرش بنویسد یا نه؟ تصریح میکند: پدرم جزو سنگرسازان بی سنگر بود که در منطقه شلمچه به شهادت رسید، برای نوشتن کتاب درباره پدرم هنوز تصمیم جدی نگرفته ام، ولی یکی از اهدافم بی گمان تحقق همین موضوع است.